Friday, July 04, 2014

داکترسیدخلیل الله هاشمیان -- زبان ژورنالست طلوع با عقلش تماس نداشت ! --- دیروز مصاحبۀ ژورنالست جوان (طلوع) را باجناب داکتر یوسف نورستانی مشاهده کردم . این جوان که واضحا یک عضو شورای نظاربود، مانند سایر اعضای این سازمان، زبانش باعقلش تماس نداشت. این جوان که بااصول و اخلاق ژورنالستی آشنایی نداشت، فقط از زبانبازی کار میگرفت و تصور میکرد از ینطریق لقب قهرمانی را از شورای نظار حاصل خواهد کرد. اما تکتیکهای بازاری مصاحبۀ او حیثیت (طلوع) راهم پایان آورد، بدلایل ذیل : -- 1) ازابتدای صحبت معلوم میشد که او یک صحنۀ مصاحبه را برقرارنساخته، بلکه یک صحنۀ محاکمه را رویکار آورده است. داکتر یوسف نورستانی که در رشته (بشرشناسی) دکتورا دارد، ودرسابق استادپوهنتون کابل بود، درمقابل این جوان بی حیا که شاید در زبان بازی لیسانه باشد، از حیای علمی کار میگرفت وگستاخیها، بی ادبی ها وزبانبازیهای اورا نادیده می پنداشت. --- 2 ) این جوان زبانباز با "تئوریهای مخابره" (**) هیچ آشنایی نداشت ، بلکه از طریق زبانبازی میخواست جوابیکه خود اومیخواست از نورستانی حاصل کند، در حالیکه یک ژورنالست حق دارد سوال کند، اما بایدبطرف مقابل مهلت بدهد تا او آزادانه جواب بدهد، در حالیکه همه میدیدند همینکه نورستانی زبان خودرا میگشودتاجوابی بدهد، این جوان زبانباز گپ اورا خشک میساخت و دوباره همان سوال خودرا تکرار میکرد و اصرارمیورزید تا نورستانی مطابق میل و خواست او جواب بدهد. --- 3) به نورستانی تهمت بست که "شما امرخیل را قهرمان گفته اید!" او دو بار رد کرد و جوان زبانباز دوبار اصرار ورزید که "شما قهرمان گفته اید!" در حالیکه یک مرجع دیگر بارتباط استعفی امرخیل اورا "قهرمان" خوانده بود، ولی نورستانی ابدا اورا "قهرمان" نخوانده بود. درینصورت چنل طلوع جرم زبان و جرم اتهام جوانک زبانباز خودرا چطور می پردازد ؟؟؟ --- 4) جوان زبانباز ازنورستانی پرسید : "امرخیل کجاست؟" این جوان ناآگاه از قوانین کشور نمیدانست که او رئیس کمیسیون مستقل انتخابات را در مقابل خود دارد که باید در مورد مسایل انتخابات از او سوال کند- بودن یا نبودن امرخیل در کابل، بعد از انکه او از وظیفۀ خود استعفی داد، به نورستانی تعلق ندارد. این جوان زبانباز بایست این سوال را از قوماندان امنیه کابل، از وزارت داخله، از ریاست امنیت ملی یا ازمیدان هوایی کابل میکرد که "امرخیل کجاست؟" --- قرار آوازۀ سرچوک کابل که تلفونی بامریکا رسیده ، امرالله ناصالح (معروف به امرالله قیچ) پلان قتل و ترور امرخیل را ترتیب داده بود، ازین موضوع امنیت ملی خبرشده و حکومت بمنظور حفظ جان امرخیل و خانواده اش برای امرخیل و خانواده اش پاسپورت داده و او باداشتن پاسپورت رسمی بطور قانونی بخارج مسافرت کرده – کسیکه با پاسپورت رسمی از کشورخود برون میشود، اورا نمیتوان "فراری" خواند – فراری کسیست که بدون پاسپورت و بدون اطلاع حکومت از طریق بیراهه از کشورخود برون شود- هاشمیان وده ها استاد دیگرپوهنتون که دردورۀ کمونستی بدون پاسپورت و ازطریق بیراهه از وطن فرار کردند، ما "فراری" هستیم، اما امرخیل "فراری" نیست، ولی این جوان زبانباز فرق بین "مسافرت رسمی" و "فراری" را نمیدانست و چند بار از فراری بودن امرخیل بشیوۀ زبانبازی یادآوری کرد. --- 5) جوان زبانباز داکتر نورستانی را ملامت میکرد که "چرا امرخیل را وطنپرست خوانده اید؟ " اگر نورستانی قبلا امرخیل را"وطنپرست" خوانده باشد، گناهی رامرتکب نشده، زیرا تا زمانیکه محکمه امرخیل رامحکوم بخیانت نکرده، او وظایف خودرا بارضائیت آمرخود اجرا کرده و مستحق صفت "وطنپرستی" شده میتواند. از جانب دیگر برای صفت "وطنپرستی" تعریف معیاری در افغانستان وجود ندارد- داکترعبدالله در حالیکه نام پدر خودرا بملت دروغ گفته، پدرش پنجشیری بوده اما او پدراندرخودرا که پشتون بوده بنام پدر خود معرفی کرده، معهذا داکتر عبدالله رابا وجود این دروغ میتوان "وطنپرست" خواند. داکترعبدالله بحیث اولین وزیرخارجه در اولین قرارداد خود با امریکا امتیاز دخول وخروج بدون ویزه را درفضا وزمین افغانستان بامریکا داد، که تا امروز قلمرو فضایی وزمینی افغانستان بدسترس امریکا قراردارد، معهذا اورا نمیتوان از صفت "وطنپرستی" محروم ساخت ! یونس قانونی که پیسۀ پیزارو چپن خودرا نداشت، وحالا بیشتر از یک ملیارد دالرجایداد و سرمایه دارد، معهذا او در مقام معاونی اول ریاست جمهوری یکشخص "وطنپرست" است. محمود کرزی که در امریکا روزانه 16 ساعت کار و دو صد دالر مزد داشت، اما کابل بانک را سقوط داد و فابریکات سمت سازی را غصب کرد، معهذا یک شخص "وطنپرست" است. معنوی و حسین فهیم نیز "وطنپرست" میباشند و... --- 6) من ضیا الحق امرخیل را نمیشناسم و درپی دفاع از او نمیباشم که اگر یک محکمه در افغانستان اورا در برابر اتهاماتی که بالای او صورت گرفته مجرم بشناسد، باید بشدیدترین جزا محکوم گردد، و احضار دوبارۀ او بوطن، بهرکشوری که رفته باشد، کار مشکلی هم نیست، زیرا تبعۀ افغان است و پاسپورت رسمی افغانستان رابدست دارد. --- اما امرخیل ادعای تیم داکترعبدالله را بارتباط تیپها وصداها ردکرده و آنراجعلی خوانده، وداکترعبدالله هم تاکنون بالای این تیپهاو صداها ازتبلیغات رسانه ای کار گرفته وجرات ارجاع آنرا بیک مرجع قانونی نشان نداده- من بحیث یک متخصص زبانشناسی (دارای دپلوم پی اچ دی از پوهنتون نامدارامریکا درایالت اندیانا) باطلاع عامه میرسانم که تثبیت اصالت این صداها ازطریق میتودهای علم زبانشناسی کاملا ممکن بوده وبسهولت میسرشده میتواند، بشرطیکه این تیپهاوصداها دریک لابراتوار تحت تدقیق و معاینه قرارگیرد. چرا داکترعبدالله عوض تبلیغات رسانه ای ، برای ثبوت مدعای خودازیک مرجع قانونی ویک لابراتوارعلمی کار نمیگیرد ؟؟؟ اینجاست که تعلل داکترعبدالله ازقانونی ساختن ادعایش ، مرا مشکوک ساخته که شاید این تیپها وصداها ساختگی باشند، واینکه درپی قتل امرخیل برآمده بودند، تاثبوت صدای اصلی اوبدست نیاید، واینها همین صدای جعلی را بعدارقتل امرخیل بکرسی بشانند ؟؟ !! --- بازهم بحیث متخصص زبانشناسی علاوه میکنم که درحالیکه ثبوت اصالت این تیپها وصداها با مقایسه بصدای اصلی امرخیل یک کارسهل وساده است، بهمان اندازه جعل کردن یک صدا یک کارساده وآسان است. اگرمیگوئید که نی ، اینک من یک شرط می بندم: داکترعبدالله ازطریق یک بانک برایمن 50 هزاردالرروان کند، ودرحالیکه من درتمام عمرداکترعبدالله راندیده ام، حاضرم دربرابراجرت 50 هزاردالرو بااستفاده ازمصاحبات شفاهی داکترعبدالله که تیپهای ثبت شدۀآن بسیاراست، یک کاست صحبت پنج دقیقه ای اورا بسازم (که گویا بزبان خودبه تقلبات انتخاباتی خود اعتراف کرده) و آنرابرایش بفرستم، که اگردرحضوریک هیات منصفه تصدیق نکردند که صدای خوداوست ، آنگاه 50 هزار دالراورا باپنجاه هزارجریمه برایش ازطریق همان بانک مسترد میکنم. مقصداز ذکراین مثال واین شرط اینست که بابکار بستن میتودهای علمی هم میتوان اصالت یک صداراباصدی اصلی آن تثبیت کرد وهم میتوان ازروی صدا های یک شخص یک صدای جعلی ساخت!!! ازینجاست که من بمردم افغانستان وبهمه اعضای کمیسیون محترم انتخابات میرسانم که شما خوش باورنباشید، ساختن صدای جعلی ناممکن نیست وداکترعبدالله که ده هاباربامریکا آمده ومانند اقای معنوی یک مشاورمعنوی دارد، ساختن صداهای جعلی کارمشکل نیست !!! --- به تصورمن آقای امرخیل بخارج رفته تاخانوادۀ خودرا مطمئن بسازد، خودش دوباره بوطن برمیگردد وتقاضای ثبوت اصالت صدای خودرامیکند. آنگاه اگرحکومت افغانستان مصارف سفریه واجرت دونفرزبانشناس( یکی من ویکی یکنفرامریکایی دارای دکتورادرعلم زبانشناسی) راقبول کند، ما بکابل می آئیم واین مشکل را باتطبیق میتودهای علمی وباقبول مسئولیت حل وفصل میکنیم. --- این جوانک زبانباز وبی خبرازبسامسایل وامکانات قانونی وعلمی، یک مردعالم وموسپیدراکه رتبۀ قانونی برابریک وزیردارد وتمام عمرخودراباپاکی وصداقت درافغانستان کارکرده، معاون وزیرووالی بوده، امارشوت نخورده وثروت نه اندوخته، کسی رانکشته ومال وجایدادکسی راغصب نکرده، امااین جوانک زبانبازکارتون یک شخص دوپیسه ای راازفیس بوک اوگرفته بابی حیایی خاصۀ تفنگداران شورای نظاربرخ این موسپیدخدمتگارمیکشد! اینست سویۀاخلاقی جوانک زبانباز دراستخدام چنل طلوع ! آیا متصدیان طلوع برای ارزیابی سویۀ اخلاقی مصاحبه کنندگان خود کدام معیاری دارد؟ ایا هدف مصاحبه درطلوع محقر ساختن رجال مملکت (به نفع فروخته شده ها) است ??? -- توخواه ازسخنم پند گیر وخواه ملال ! خدمتگارافغانستان – سیدخلیل الله هاشمیان ---- (**) من درسال 1980 ازکابل فرارکردم ودرسالهای تعلیمی 1978 - 1979 مضمونی بنام "تئوریهای مخابره" به صنف چهارم دپارتمانت ژورنالیزم تدریس میکردم. "تئوریهای مخابره" موضوعیست مربوط برشتۀ زبانشناسی اجتماعی که دانستن میتودهای آن برای ژورنالستان بسیارضروری میباشد، ولی این جوانک زبانباز اصلا نام "تئوریهای مخابره" را تاحال نشنیده ، که اگر شمه ای از آنرا میدانست، اینقدر فول نمیکرد. علم زبانشناسی 13 شعبه دارد و درشعبۀ فونولوجی آن شناخت و تثبیت اصوات( صداها) مطالعه میشود. -- www.dawat.no/index.php?mod=article&cat=مطالبدری&article

0 Comments:

Post a Comment

<< Home