معمای ترور خیبر -- هشت صبح
بیستوهشت حمل، مصادف است با سالروز ترور میراکبر خیبر، یکی از رهبران، و بنیانگذار حزب دموکراتیک خلق. ترور میراکبر خیبر سرآغاز رویدادهای زنجیرهای بود که منجر به کودتای هفت ثور، سقوط حاکمیت داوودخان و به قدرت رسیدن حزب دموکراتیک خلق شد. در تاریخ سیاسی بسیاری از کشورهای جهان چنین حوادثی وجود دارد. رویدادی به ظاهر کماهمیت به وقوع پیوسته ولی همین رویداد یک دگرگونی جدی سیاسی را رقم زده است. برخی از رویدادها پیامدهایی دارند که حتا در مخیله طراحان آنهم نمیگذرد. در واقع این قتل میراکبر خیبر بود که سقوط داوودخان و به قدرت رسیدن ترهکی را کلید زد.
انقلاب ۲۲ حوت ایران را هم یک رویداد ساده رقم زد. مقالهای در روزنامه اطلاعات تهران در آن زمان چاپ شد. این مقاله را کسی به اسم مستعار جلال خالقی مطلق نوشته بود. در این مقاله با ادبیات تند از روحالله موسوی خمینی، انتقاد شده بود. جنبش هواداران خمینی در آن زمان ادبیات این مقاله را مصداق توهین به او دانستند، به خیابانها ریختند و موجب سقوط حاکمیت محمدرضا پهلوی شدند. قتل میراکبر خیبر هم پیامدی مشابه در افغانستان داشت. به عمر حاکمیت داوودخان و تیره بارکزاییها پایان داد و سرآغاز تحولات بنیادین شد. مورخان و سیاستمداران ایرانی، در مورد هویت واقعی جلال خالقی مطلق، توافق نظر ندارند. یکی میگوید شخص محمدرضا شاه پهلوی نویسنده آن مقاله بود، دیگری وزیر دربار وقت را نویسنده آن مقاله در روزنامه اطلاعات میداند. تا هنوز در مورد هویت واقعی آن نویسنده که مقالهاش تاریخ سیاسی یک کشور را تغییر داد، توافق نظر وجود ندارد.
در مورد هویت قاتلان میراکبر خیبر هم، داستان همین است. سیاستمداران، خاطرهنویسان و مقامهای حکومتهای پیشین، در این مورد توافق نظر ندارند. در مورد شخصیت میراکبر خیبر و نقش او در تاسیس حزب دموکراتیک خلق نیز میان اعضای پیشین حزب اختلاف نظر است. شماری از اعضای این حزب میراکبر خیبر را ایدیولوگ و معلم ایدیولوژیک این حزب میدانند. عدهای از این هم فراتر رفته میگویند که این خیبر بود که ببرک کارمل را با ایدیولوژی رسمی اتحاد شوروی پیشین آشنا کرد. اما برخی دیگر از اعضای حزب مخلوع دموکراتیک خلق به باوراند که نقش خیبر آن قدرها هم مهم نبود. فرید مزدک از کادرهای پرچم حزب دموکراتیک خلق به ۸صبح گفت، خیبر بهدلیل اینکه در زمان حیاتش استاد حربی پوهنتون بود، همه او را استاد خطاب میکردند. بهگفته او، هیچ سندی دال بر اینکه خیبر معلم یا ایدیولوگ پیشتاز بوده باشد در دست نیست. در مورد هویت قاتلان او هم روایت گوناگون وجود دارد. تا حال هیچ گروه یا سازمانی مسوولیت قتل او را رسما به دوش نگرفته است. اما چند سال پیش، وحید مژده از اعضای پیشین تنظیم حکمتیار، با نوشتن مقالهای ادعا کرد که میراکبر خیبر را گماشتگان حکمتیار به قتل رساندند.
وحید مژده در این مقاله نوشته است که باری از زبان حکمتیار در تهران شنیده است که میراکبر خیبر به دستور او کشته شده است. مژده اسامی قاتلان احتمالی و سرنوشت آنان را نیز در مقالهاش شرح داده است. به نوشته او، هر دو قاتل احتمالی حالا در قید حیات نیستند. حکمتیار تا حال این روایت آقای مژده را تکذیب نکرده است. دیگر چهرههای شاخص تنظیم حکمتیار نیز این روایت رد یا تایید نکردهاند. روایتهای دیگر هم وجود دارد. برخی از اعضای پیشین حزب دموکراتیک خلق به این باوراند که قتل خیبر نتیجه اختلافهای درونی پرچمیها بود. سلیمان لایق از رهبران حزب مخلوع دموکراتیک خلق و دوست میراکبر خیبر به این باور است که کارمل در قتل او دست داشت. کسانیکه به این روایت باور دارند تصور میکنند که روی رهبری جناح پرچم میان کارمل و خیبر کشمکش فرسایشی وجود داشت. بر مبنای این روایت، کارمل با حذف خیبر، یگانه رقیب درونسازمانی خودش را از بین برد. اما این روایت مخالفان جدی دارد. فرید مزدک از رهبران پیشین پرچمیها این روایت را رد میکند. بهگفته او برخی از مقامهای پیشین اتحاد شوروی در نوشتههایشان اذعان کردهاند که میراکبر خیبر، در تبانی با سفارت اتحاد شوروی پیشین در کابل و بهوسیله حفیظالله امین، ترور شد.
عدهای دیگر به این باوراند که میراکبر خیبر و دوستانش عامل نفوذی داوودخان در جناح پرچم بود. به باور این عده، وقتی رابطه داوودخان و شوروی در ماههای آخر زمامداری او به تیرگی گرایید، استخبارات اتحاد شوروی خواست با قتل خیبر، عامل نفوذی داوودخان را در حزب مورد حمایتش از بین ببرد و حزب دموکراتیک خلق را دشمن حاکمیت وقت بسازد. رهبران حزب دموکراتیک خلق در آن زمان، رویداد قتل میراکبر خیبر را پیراهن عثمان ساختند و در مراسم تشییع جنازه او، نمایش قدرت برگزار کردند. بنا به روایات مختلف در مراسم بین ده تا دوازده هزار نفر شرکت کردند و رهبران حزب دموکراتیک خلق، در سخنرانیهایشان، به داوودخان هشدار دادند که اگر قاتلان خیبر را بازداشت نکند، برای او مشکل جدی خلق میکنند. فردای این همایش، حاکمیت داوودخان، بازداشت زنجیرهای سران حزب دموکراتیک خلق را شروع کرد. بنا به روایت مشهور، شاخه نظامی حزب دموکراتیک خلق که آن زمان حفیظالله امین آن را رهبری میکرد، در واکنش به بازداشت رهبران این حزب، کودتا کرد و به عمر حکومت داوودخان پایان داد، حزب دموکراتیک خلق به قدرت رسید و افغانستان یک گام از تاریخ سیاسیاش فاصله گرفت. برای اولین بار یک حزب سیاسی قدرت را تصاحب کرد. اما این حزب پس از به قدرت رسیدنش، رویداد ترور خیبر را مورد بررسی قرار نداد. در طول حاکمیت چهاردهساله این حزب، اصلا پروندهای برای خیبر باز نشد.
فرید مزدک میگوید که سران حزب دموکراتیک خلق در آن زمان، اولویتهای دیگر داشتند و فرصتی برای بازگشایی پرونده خیبر نبود. اگر اسناد طبقهبندی شده اداره ضبط احوالات زمان داوودخان حالا در دسترس میبود، بدون تردید بیشتر سوالها حل میشد. بهگفته فرید مزدک، حفیظالله امین پس از به قدرت رسیدن حزب دموکراتیک، تمام اسناد طبقهبندی شده و محرم زمان داوودخان را از بین برد. بهگفته او «امین با اسناد برخورد وحشیانه کرد و همه را از بین برد.» Read More at هشت صبح
معمای ترور خیبر
0 Comments:
Post a Comment
<< Home