Sunday, August 17, 2014

نامـﮥ سرگشادۀ پوهنوال محمد اسمعیل یون عنوانی داکتر صاحب غنی احمدزی --- محترم داکتر صاحب اشرف غنی احمدزی! با انصراف از سخنان تصنعی و مقدماتی می خواهم از اصل مطلب آغاز نمایم. -- درینجا طبق رسم مردم، به مبارکی آنانی می روند که به قدرت رسیده باشند، و آنانی را که یارای رسیدن به دیدار نباشد پیام های تبریکی ارسال می نمایند، شادی می کنند، با افگندن طرۂ مو رقص و اتن برپا می کنند، و در برابر برنده، تبسم و تظاهر می نمایند، ولی من برعکس نه به مناسبت برد و مؤفقیت تان بلکه می خواهم ناکامی تان را برای تان تبریک بگویم. درست در همان لحظات آغازین که تا هنوز عرق جبین ملت نخشکیده بود و نماز شکرانه را به این مناسبت میمون اداء نکرده بود، نشانـﮥ ناکامی تان در همان وهله از دور ها پدیدار گشت. شکست شما زمانی آغاز شد که نتوانستید از رأی ملت در برابر دشمنان ملت و توطئه گران دفاع نماﺌید، نه خود و نه تیم نامتجانس و مذبذب تان به دفاع از آن، گامی بلند کردید و نه به غمخواران ملت از ترس بروز بحران اجازه دادید تا از آن دفاع نمایند، و نه برای ملت زمینه سازی کردید تا از رأی خویش دفاع نمایند. -- فرزندان بحران آفرین به بهانۀ بحران، بحران را بیشتر عمیقتر ساختند، و زمانیکه به نوع جرﺌت سیاسی و تــَـدَبـُـر تان در امور مملکتی پی بردند، خواست های خویش را ممتد ساختند، حتی تا سرحدی که پای جامعه جهانی و امریکا را در آن چنان دخیل ساختند که امتیازات بیشتری را به بازندۂ احتمالی در تناسب با برندۂ احتمالی قاﺌل شوند. -- از زمان بابای آدم تا به این دم هر قدر که تجربۀ دیموکراسی در جهان تکرار شده، بدانید، که با هیچ مفکر و هیچ بی فکری چنین بازی ای به وقوع نپیوسته است که هم برندۀ انتخابات باشی و هم ملامت، هم خموش و هم لگدمال، ولی جانب مقابل که در واقعیت امر ملامت است، همچنان سلامت باشد. هم امتیازات اپوزیشن را تصاحب کند و هم در پوزیشن بیشتر از نیم قدرت را به چنگ آورد. صاحب صلاحیت باشد ولی هیچ مسؤولیت نداشته باشد، هم امتیاز بگیر باشد و هم منتقد. افسوس بحال ملتی که رهبران سیاسی شان مصاب به چنین وبای مرض خطیر(مصلحت) باشند. --- هر آنکه به این ملت مظلوم به دیدۂ حقارت نگریسته و تکیه به جنگسالاران نموده بـِدان که فرجام نهایت ذلیل برایش در کمین است. داکتر نجیب نیز به همین اشخاص تکیه کرد، ولی فرجامش همان بود که همه دانند، کرزی به اساس رأی ملت رﺌیس جمهور شد ولی حلویات قدرت را به دهان جنگسالاران ریخت و شما که بیشتر و بلند تر از دیگران در برابر فساد و زورگویان قدرت، گلو پاره می کردید بیشتر و زود تر از دیگران به تهدید های جنگسالاران شانه خم نمودید.-- شما که بیشتر از دیگران تأریخ مطالعه کرده اید، آیا نیروی ملت بیشتر است یا نیروی جنگسالاران؟ یا اینکه (اقدام شما) تکرار فورمولـﮥ احتیاط مضر رﺌیس جمهور کرزی است که تحت نامه مصالح و مصلحت ملی، هم به منافع ملی ضرر رساند و هم مصلحت را به سخریه کشاند. --- مصلحت زمانی فراهم آید که میان عدالت و واقعیت توازن برقرار شود، نه اینکه بر ملت چنان واقعیت منفی تحمیل شود که تکرار تجارب آن منجر به زیان های بیشمار ملت گردد، بـِدان که این ملت، یک ملت صابر و صبور است. این ملت صابر در پهلوی خودت جنگسالاران، مفسدین، متملقین و ساﺌر اشخاص روزگذران را تحمل کرد زیرا با توجه به ماضی شما، به شما باور داشتند ولی این باور، قبل از باور راستین به (تحول و تداوم)، منجر به ناباوری شد. پشتون های غیور و رنجدیده و ساﺌر افغانان وطنخواه به عقب تو ایستادند، روشنفکر، ملا، اشخاص باسواد و بیسواد، دختران و پسران جوان، مو سفیدان و اشخاص صاحب رسوخ بخاطری در یک صف ایستادند تا از عذاب و رنج عوامل اصلی شر و فساد نجات یابند. ولی حال که شر و فساد، خود با (تحول و تداوم) از یک گریبان سر بیرون کرده بدان که قافلۀ ملت خود در پی درمان آن دست بکار خواهد شد: ---- واه از آن روزی که دزدان و مفسدین هر دو تیم با هم یکجا شوند و آنگهی امور برطبق مراد پیش نخواهد رفت، رﺌیس اپوزیسیون هم به بازوی رﺌیس اجراﺌیه خویش و هم به یمن بازوی نیم حکومت خویش وضع را بالاجبار مختل ساخته و مانع کار رﺌیس جمهور خواهد شد، در چنین حالتی رﺌیس اپوزیسیون که هیچ مسؤولیتی ندارد، باز موسیچـﮥ بی گناه خواهد بود ولی این رﺌیس جمهور خواهد بود که هم رنج و درد را تحمل خواهد کر و هم شرم ناشی از شکست در امور را به دوش خواهد کشید، لذات و سکرات نصیب اپوزیسیون و دشنام نصیب پوزیسیون، بدان که در چنین حالتی دَورانِ حاکمیت کرزی تکرار خواهد شد، تکرار چه که شکل و شمایل آن چندین بار مبتذل تر از آن خواهد بود. -- مردم به ارمان دعا به رﺌیس جمهور کرزی خواهد بود و از بطن تزویج (تحول و تداوم) و (اصلاحات و همگرايی) کودکی بنام (شرم) بدنیا خواهد آمد ولی چنان شرمی خواهد بود که بساط همه شرم های گذشته را خواهد چید و همه انگشت تحیر را بدندان خواهد گزید. -- بیاد داشته باشید که ساختن شرکت سهامی تحت نام (حکومت وحدت ملی) همین اکنون قوانین کشور و قوانین نهاد های انتخاباتی و ساﺌر ارگان ها را کمرنگ و بی اعتبار ساخته است، اعتماد مردم بر روند انتخابات دیگر از بین رفته است. چه جالب است که حال در افغانستان جریان مبتذل دیگری تحت نام انتخابات جلوه افروزی می کند. پس اگر جناب متفکر بزرگ جهان خواستار چنین حالتی باشند، مهربانی فرموده بسوی همچو یک حالتی قدم رنجه فرمایند و بدانند که در چنین حالتی حکومت شان حتی تا تدویر لویه جرگه هم دوام نخواهد داشت و سر از همین لحظه شکست شان را برای شان مبارک باد می گویم. -- Read More, http://www.dawat.no/index.php?mod=article&cat=مطالبدری&article=16403

0 Comments:

Post a Comment

<< Home