Wednesday, April 16, 2014

داکتر مرادیان - دموکراسی افغانستان، افسانه یا واقعیت؟ --- پنداشت‌هایی که در مورد افغان‌ها و چشم‌انداز دموکراتیزاسیون جوامع مسلمان، جنگ‌زده و چندقومی مطرح می‌شد، با صف‌های دراز رای‌دهندگان مرد و زن افغان در انتخابات ۵ اپریل به چالش کشیده شده است. -- مشارکت گسترده افغان‌ها در انتخابات، که تا حد زیادی نامنتظره بود، تحسین رییس‌جمهور امریکا را برانگیخت. او این مشارکت گسترده را تاریخی خواند. شهامت مدنی افغان‌ها به ندرت مورد ستایش قرار می‌گیرد و این یکی از همان موارد نادر بود -- افغان‌ها با خصلت ستیزه‌جویی‌شان در جهان شناخته می‌شوند. ویلیام فاکس، وزیر دفاع پیشین بریتانیا، بر مبنای همین دید به‌صورت موجز افغانستان را کشور ورشکسته‌ی قرن سیزدهمی توصیف کرده بود. این تفسیر کل‌گرا از هویت و کرکتر افغان‌ها، محدود به پایتخت‌ها و افکار سیاست‌سازان غربی نیست. --- رییس‌جمهور پیشین پاکستان، جنرال ایوب‌خان، در مورد افغانستان نوشته است که این کشور هیچ نقطه قوت ذاتی ندارد و به‌دلیل تضاد منافع امپراتوری‌های بریتانیا و روسیه تزاری در قرن ۱۹، ساخته شده است. جالب این است که ایوب‌خان حتا نسبت به دین‌داری افغان‌ها شک دارد. او نوشته است «افغان‌ها آن‌قدر که فرصت‌طلب‌اند، مسلمان نیستد.» افغانستان هم‌چنان از میراث فرهنگی گراسنگش هم محروم نگهداشته شده است. این کشور خانه بیشتر هنرمندان، آفرینشگران، دانشمندان و صوفیان بزرگ ایران باستان است. تهران حالا همه این مفاخر را به‌صورت انحصاری به خود منسوب می‌کند. -- این نظریات با آن‌که هیچ مبنای انسان‌شناسی و تاریخی ندارد، در سیاست‌سازی در قبال افغانستان نقش دارد. بحث‌های مربوط به چگونگی پذیرش نهادهای مدرن و دولت دموکراتیک در افغانستان و هویت‌شناسی طالبان، با همین دیدگاه‌های ذات‌باورانه در مورد افغان‌ها جمع‌بندی می‌شود. خوش‌بینی‌های گذشته در مورد ایجاد یک دولت مدرن و دموکراتیک افغان، تحت شعاع نظریات کسانی قرار گرفته است که تصور می‌کنند، دولت‌سازی مدرن در افغانستان امری بیهوده است و سبب دوام جنگ می‌شود. --- سلمان خورشید، وزیر خارجه هند، این دیدگاه‌های بدبینانه را نظریات «کارشناسان بین‌المللی برج عاج‌نشین» توصیف می‌کند، کارشناسانی که تصور می‌کنند مشکل افغانستان «کراکتر نامتجانس، جامعه قبایلی و تنوع قومی آن می‌دانند.» -- امتناع واشنگتن از تروریست خواندن طالبان و سرمایه‌گذاری دوامدار اسلام‌آباد بر طالبان، بیشتر با نظریه «بومی بودن جنبش طالبان» ربط داده می‌شود. در حلقات مهم غربی، در پایان سال ۲۰۱۳ گفته می‌شد که اعمال تغییر در قانون اساسی افغانستان و تاخیر در زمان برگزاری انتخابات سال ۲۰۱۴، باید بخشی از «بسته تشویقی غرب» برای طالبان باشد. -- فساد فراگیری اداری در دولت افغانستان و در میان نخبگان سیاسی، یک مشکل فرهنگی تلقی شد و به همین خاطر، حکومت‌داری خوب از آجندای غرب، در سال ۲۰۱۰، بیرون شد. --- انتخابات اخیر افغانستان، بحث چشم‌انداز دموکراتیزاسیون کشورهای مسلمان‌نشین را بار دیگر به‌میان آورد. تصور می‌شود که در حاضر موج ضد دموکراتیزاسیون، در این کشورها قوت می‌گیرد. خاورمیانه در خشونت‌های فرقه‌ای غرق است، در آسیای میانه اقتدارگرایی بیداد می‌کند و پاکستان به سمت طالبانی شدن می‌رود. این وضعیت فصل مشترک دیدگاه‌های متضاد سلفی‌ها و خاورشناسان غربی است. هر دو گروه باور دارند که دموکراسی با جوامع مسلمان‌نشین، ناسازگار است. --- دموکراسی کنونی افغانستان، این دیدگاه را که دموکراسی در جهان اسلام پا نمی‌گیرد، به چالش کشیده است. وقتی کشور محافظه‌کار، جنگ‌زده و قبایلی مثل افغانستان، بتواند گام‌های مهم در راستای دموکراسی‌سازی بردارد، کشورهای مرفه و باثبات دیگر به یقین که فرصت‌های زیادی برای تقویت دموکراسی دارند. -- دموکراسی‌سازی در جهان اسلام، با نظریه پایان تاریخ فوکویا ربطی ندارد، بلکه با این سخن چرچیل قابل تبین است که گفت: «دموکراسی بدترین نظام است، اما تاکنون نظام بهتر از آن، در هیچ جای جهان، تجربه نشده است.» --- افغانستان چندبار تلاش برای دموکراسی‌سازی را تجربه کرده است. افغانستان اولین کشوری در دنیای اسلام بود که حکومت مبتنی بر قانون اساسی را، ایجاد کرد. افغانستان هم پیشتاز برخی از اصلاحات اجتماعی در قرن بیست بود، در زمان پادشاهی شاه امان، اولین قانون اساسی افغانستان که در آن زمان به آن نظام‌نامه می‌گفتند، در سال ۱۹۲۳ تصویب شد. در این قانون حقوق برابر و آزادی‌های فردی، تضمین شده بود. -- تجربه دوم دموکراسی در افغانستان یک دهه دوام کرد. در این دوره ]۱۹۶۴ تا ۱۹۷۳[ نوعی شاهی مشروطه بر افغانستان حاکم بود. قانون اساسی این دوره، بهترین قانون در سطح منطقه بود. دموکراسی افغانستان در هر دو دوره، به‌وسیله نخبگان و مداخله‌های خارجی از میان رفت، نه توسط فرهنگ قبایلی و هویت اسلامی این کشور. در واقع میراث‌های گوناگون فرهنگی و مذهبی افغانستان، سبب تقویت ارزش‌های جهانی و سیاست همه‌شمول شده است. --- کابل از گذشته‌های دور، نمونه‌ای از یک شهر چندفرهنگی جهانی بوده است. این شهر خانه زردشتی‌ها، بودایی‌ها و بعد مسلمانان و کلیمی‌ها بوده است. تمدن یونانی- باختری نخستین آمیزه‌ای از نظام‌های شرقی و غربی، در دوهزار سال پیش بود. -- شهبانو گوهرشاد، در عصر تیموری‌ها در قرن میلادی را، هرات را به مرکز هنر، ادبیات، معماری و شعرسرایی بدل کرد. بنیان‌گذار مکتب مهم فقه حنفی در تاریخ اسلام، ریشه کابلی دارد. دولت- ملت کنونی افغانستان، از دل مدنیت خراسان برآمده است. --- دموکراسی کنونی افغانستان را هم همان دو مانع، ]مداخله بیرونی و نخبگان[ تهدید می‌کند. اما تلاش‌های کنونی برای دموکراسی‌سازی را میلیون‌ها شهروند پشتیبانی می‌کنند، میلیون‌ها شهروندی که به رغم تهدید انتحاری‌های طالبان، بی‌اعتمادی ژرف به دولت و آینده ناروشن کشور، در پنج اپریل به پای صندوق‌های رای رفتند. با وجود همه تهدیدها، امکان پیروزی تجربه سوم دموکراسی افغانستان، بسیار بالا است، اگر محیط بیرونی مساعد باشد و نخبگان سیاسی در کابل، مسوولانه و متحدانه عمل کنند، در این صورت، افغانستان می‌تواند، الهام‌بخش دموکراسی‌های منطقه باشد. --- یادداشت: داکتر داوود مرادیان، رییس کنونی انستیتوت مطالعات استراتژیک، رییس پیشین بخش برنامه‌ریزی دفتر رییس‌جمهور حامد کرزی بود و مدتی هم سرمشاور وزارت امور خارجه افغانستان در امر پالیسی‌سازی بود. - روزنامه هشت صبح

0 Comments:

Post a Comment

<< Home