Thursday, March 03, 2016

جنگ سرد جدید آمریکا و روسیه؛ شانس یا چالش برای افغانستان

پانزده سال پیش، در آغاز مداخله نظامی آمریکا در افغانستان، روسیه "خموشی استراتژیک" اختیار کرد. این سکوت، دو دلیل مهم داشت. نخست این‌که محدودسازی جایگاه و پایگاه هراس‌افگنان بین‌المللی در مرز‌های آسیای میانه، امنیت ملی روسیه را تقویت می‌کرد و دوم این‌که روسیه با سکوت استراتژیک، اثرگذاری خود را در قفقاز و شبه جزیره کریمه گسترش می‌بخشید.
این رویکرد، سبب می‌شد تا غرب مجبور شود در پیوند به گسترش تاثیرات روسیه بر جغرافیای سیاسی قفقاز، آسیای میانه و اوکراین، نقش منفعل‌تری بازی کند.

آمریکایی‌ها به خوبی می‌دانستند که بدون هم‌کاری روسیه، ماموریت ناتو در افغانستان به ناکامی می‌انجامد. از این رو، در سال ۲۰۰۳، مذاکرات واشنگتن با مسکو در پیوند به ایجاد دهلیز امنیتی آسیای میانه در عملیات افغانستان آغاز گردید. کرملین به این خواست ناتو پاسخ مثبت داد و دولت‌های آسیای میانه که زیر تاثیر روسیه قرار دارند، از این اقدام استقبال کردند.

ناتو اگر از یک‌سو در پیوند به افغانستان هم‌گرایی تاکتیکی با روس‌ها داشت، اما از سوی دیگر تضاد استراتژیک در پیوند با نقش روسیه در شرق اروپا به ویژه اوکراین و خاورمیانه گسترش پیدا کرد.

نبود استراتژی روشن و کارای  امریکایی ها در پیوند به نابودسازی داعش و وارونه شدن "بهار عرب"، راه را برای نقش فعال روسیه در خاورمیانه بازتر کرد.

جنگ سرد، دهه هشتاد میلادی

اگر بر پیشینه نقش روس‌ها و  امریکایی‌ها در افغانستان نگریسته شود، هر دو دولت تلاش کرده‌اند تا اهمیت جغرافیای استراتژیک افغانستان را به خوبی درک کنند. این رویکرد به صورت مبرهن در دوران پس از جنگ دوم جهانی و آغاز جنگ سرد دیده می‌شود. در دوران جنگ سرد، هر دو دولت منابع گسترده نظامی و اقتصادی را صرف افغانستان کردند.

در سال‌های ۱۹۸۰ افغانستان مهم‌ترین جایگاه را در سیاست خارجی اتحاد شوروی و ایالات متحده  امریکا بازی کرد. دکترین برژنف در مسکو بر این استوار بود که حمایت نظامی و اقتصادی از افغانستان، راه را برای گسترش منافع بلوک سوسیالیسم در جنوب آسیا باز می‌سازد و هند را به عنوان دولت غیرمنسلک (غیرمتعهد)، در برابر غرب، تقویت تاکتیکی می‌کند.

از این رو افغانستان بالاترین رقم حمایتی دولت اتحاد شوروی را در دهۀ هشتاد، در سطح جهان به‌ دست آورد. از سوی دیگر، دکترین برژنسکی در واشنگتن بر تقویت نیروهای مخالف دولت تحت حمایت شوروی‌ها در افغانستان شکل گرفت. این دکترین بر حمایت  امریکایی‌ها از نیروهای نظامی ـ اسلامی افغان در پاکستان و ایران متکی بود. 

از این رو، آمریکایی‌ها منابع فراوان اقتصادی و نظامی را در حمایت از مخالفان دولت تحت حمایت شوروی در افغانستان به مصرف رسانیدند.

دهه هشتاد، پرتنش‌ترین دوران مناسبات بین‌المللی میان اتحاد شوروی و ایالات متحده آمریکا بر سر افغانستان به حساب می‌آید. پس از ختم جنگ سرد، افغانستان از سوی هر دو ابرقدرت به فراموشی سپرده شد.- Read More at the BBC

0 Comments:

Post a Comment

<< Home