Sunday, January 31, 2016

آیا بچۀ سقو از ظاهرشاه، با ناموس تر بود؟ - محمد اعظم سيستانی

تقريباً ميتوان گفت :افغان جرمن آن ين سال ٢٠١٥ را با بحث پيرامون حبيب + (بچۀ سقو ) آغازکرد و با معرفی کتاب «تذکرا4نق ب (» آئينۀ تمام نمای فجايع سقوي )ان ، اثرگران سنگ کاتب ھزاره، به پايان برد؛ درحالی که بحث برچگونگی آوردن واز ميان بردن حبيب + کلکانی و روی کار آمدن نادرخان، با نقش تعيين کننده انگليس در سرنوشت سياسی افغانستان، ھنوز ھم ادامه دارد.

 سال پار، درسلسله بحث وفحص برپيشه وشغل حبيب + کلکانی، از کتاب «عياری ازخراسان» نوشتۀ استاد خليلی، نيز ياد شد و نويسندگان افغان مقيم خارج، نظريات واط عات خود را دربارۀ خليلی وشخصيت او ھم ابراز کردند . من نيزدر بارۀ اينکه : چرا استادخليلی کتاب «عياری از خراسان» را نوشت؟ ،مقالتی نوشتم ود4يل خود را بيان کردم. البته ھستند کسانی که وانمودميکنند شعر دوست اند وشعرخليلی برای آنھا یتلذ خاص دارد،لذا قطعه ای از اشعار خليلی را برمی گزينند و جم تی بر پيش وپس آن می افزايند ودل خوش ميکن ند که حق استاد را ادا کرده اند، درحاليکه واقعيت چيز ديگری است : آنان از اين جھت به استاد خليلی ابراز ع قه ميکنند که او روزگاری شاعر دربار ظاھرشاه بوده و شاه را مدح ميکرده است. پس استاد خليلی نيز دوست ظاھرشاه است وسلطنت طلب ،حا4نکه گذشت زمان، ثابت ساخت که استادخليلی، نه سلطنت طلب وب د و نه ظاھرشاه طلب، زيرا ھنگامی که درخدمت ضياء الحق حاکم نظامی پاکستان قرارگرفت و بعد بدستور ربانی کتاب«عياری از خراسان» را به نام حبيب + کلکانی نوشت و بد ست نشر سپرد، ثابت کرد که او عضوجمعيت اس می برھبری ربانی شده و ديگر ع قه ای به ظاھرشاه و دستگاه سلطنت او ندارد . پسرانش نيز با پيروی از پدر درخدمت شورای نظار در آمدند،

توھين به ظاھرشاه از سوی خليلی:  خليلی آنجا که به آقای مايار ميگويد «: امير حبيب + دوم را عيار ناميدم، زيرا وی يک انسان با ناموس بود.» در واقع بچۀ سقو را در ناموس داری برتر از ظاھرشاه شمرده ً و صريحا به ظاھرشاه توھين کرده است. اين درحالی است که حقی را که ظاھرشاه برگردن خليلی داشت، بچۀ سقو برگ در ن خليلی نداشت ، زيرا درھمان لحظه ای که خليلی، اين سخن را به آقای مايار اظھار کرده بود، ظاھرشاه چھارحق مسلم ذيل را برگردن خليلی داشت:

 اول، ظاھرشاه ، خليلی را از اعدام نجات داده بود. خليلی با مامای خود نايب سا4ر عبدالرحيم خان صافی، متھم به دست داشتن در شورش صافی ھا در١٣٢٤ بود ومحمدھاشم خان صدراعظم برايش اعدام تقاضا کرده بود، ولی شاه حکم اعدام خليلی را امضا نکرد و خليلی از مرگ نجات يافت. دوم، ظاھرشاه، مدتی بعد خليلی را به حيث رئيس دارا4نشای( دفترشاھی) خود مقرر نمود. س ،وم ظاھرشاه از پول شخصی خود برای خليلی خانه ای مجلل در کارتۀ پروان ساخت و بعد از تکميل آن خانه را با قبالۀ آن دراختيارخليلی قرارداد. چھارم، امتيازات الکو : ت شورا و ت قرر او بحيث سفير درعربستان و بغداد،نيز ازجانب شاه به خليلی داده شد.

با اين ھمه کارھا ، آيا شاه برگردن خليلی حق نداشت که آن کتاب را بجای حبيب + دزد ناموس مردم، بنام ظاھرشاه مينوشت ودين خود را در برابر ولی نعمت خود ادا ميکرد؟  گيريم که خليلی آن کتاب را به دستور ويا خواھش استاد ربانی نوشته بود، مگر در نزد اقای مايار که خود را از اخ صمندان آن شاه ميشمارد، نبايد چنين استد4ل ميکرد که حبيب + دوم، درميان پادشاھان افغانستان ، شخص با ناموسی بود، يعنی که ظاھرشاه، شخص متجاوز به ناموس ديگران بود؟ درحالی که تا کنون ھيچکسی وھيچ تاريخی شھادت نداده که ظاھرشاه با زور عسکر ناموس کسی را به حضور خود خواسته باشدو بمنظور کام گرفتن از او، شب او رانگھداشته باشد . مگر حبيب + دوم و ھمراھان دزدش، به استناد کتاب فيض محمدکاتب، بی ناموسی ھا وھتاکی ھای زيادی درحق زنان خاندان نادرشاه وامان + خان کرده بودند.

اکنون سوال من از آقای مايار اينست: چرا وقتی که خليلی به پاسخ شما،حبيب + کلکانی را پادشاه با ناموس ناميد وھدفش کم زدن وبی ناموس گفتن ظاھرشاه بود، از ظاھرشاه دفاع نکرديد؟ آيا شما سخنی برای دفاع از ظاھرشاه نداشتيد و نظر خليلی را تائيد کرديد، يا مصلحت را بر دفاع از شاه ترجيح داديد تا خليلی از شما خفه نشود؟

يقين دارم اگرخليلی به شھيد داودخان چنين توھينی درحضور قاسم باز ميکرد، با جواب دندان شکن قاسم باز منحيث يک اخ صمند داودخان روبرو ميشد و ديگرنام خليلی را به نيکی بر زبان نمی آورد

کسی که خود وخاندانش عمری درخدمت اعليحضرت ھمايونی و مورد الطاف و نوازش ذات ملوکانه قرارداشته است، اما جرئت دفاع منطقی از ولی نعمت خود را ندارد، آدم حيران ميماند که به چنين اشخاصی چه خطاب کند؟  شاھی که تا ديروز بوت پاکی اش مايه افتخار درباريان شمرده ميشد ، مگر امروز که ديگربرسر قدرت نيست، تا مقام وامتياز ببخشد ، دزدی را بر او ترجيح ميدھند  و جواب يک مداح ابن الوقت و ومرتجع اپورچونست را داده نميتوانند تا مبادا خم بر ابرو آورد و مبادا آزرده شود؟
- Read More at the محمد اعظم سيستانی

آیا بچۀ سقو از ظاهرشاه، با ناموس تر بود؟

درخاطرات خلیلی مقام حبیب الله کلکانی بالاتر از پیغمبر قرارگرفته است؟
 تذکرالانقــلاب،آئینۀ تمام نمای فجایع حکومت سقوی - More

0 Comments:

Post a Comment

<< Home