Tuesday, December 10, 2013

وحید عمر - افغانستان در حسرت ماندلایی که نداشت --- در عصری که فرهنگ فرد محوری و تندیس سازی برای انسان ها آهسته آهسته کمرنگ تر می‌شود، نلسون ماندلا شاید آخرین نمادی است که به تنهایی می‌تواند به عنوان الگوی موفق ترین مبارزه یک نسل در مقابل ظلم، تبعیض، بی‌عدالتی و برتری جویی از او یاد کرد. -- آنچه که از ماندلا و نزدیک به نیم قرن مبارزه آزادیخواهانه اش در تاریخ ماندگار خواهد ماند، الهام بخشی و تاثیرگذاری است که مبارزات او و همرزمانش برای سایر جوامع به ارمغان آوردند. -- از عدم خشونت تا "خشونت کنترول شده" - مدیبا مبارزه خود را علیه آپارتاید، با الهام از آموزه های "مبارزه مسالمت آمیز" و یا "مقاومت منفعل" که مهاتما گاندی در مبارزه اش علیه استعمار انگلیس در هند از آن استفاده کرده بود، در حزب کنگره آفریقای جنوبی آغاز کرد. -- در جریان ۱۳ سال مبارزه مسالمت آمیز، مدیبا به سمبول " نافرمانی مدنی" علیه نظام مبدل شد. میان سال های ۱۹۴۸-۱۹۶۱ فعالیت های مدیبا از طریق مبارزه منفعل توانست مزاحمت ایجاد کند. ولی تا آن سال اکثریت رهبران این حزب یا زندانی شده بودند، یا تبعید شده بودند و یا هم کشته شده بودند و این مقاومت آهسته آهسته از هم می گسیخت. --- در سال ۱۹۶۴ مدیبا و یک تعداد همرزمشانش به اتهام "خیانت به آفریقای جنوبی" زندانی شدند. در دفاعیه مشهوری که مدیبا در محکمه از خود ارائه کرد تمام مسئولیت را پذیرفت و بدون هراس خود را رهبر فعالیت های "سبوتاژ" در مقابل نظام معرفی کرد و با مسوولیت پذیری و شهامت بی نظیر راهی زندان شد و ۲۷ سال زندگی خود را در آن زندان گذراند. -- به گفته خودش وی از شیوه رهبری کار گرفت که بر اساس آن یک رهبر باید "در زمان موفقیت دیگران را وارد صحنه کند ولی در موقع خطر باید پیشگام شود و مسئولیت بپذیرد." آنچه مدیبا را از سایر زندانیان متمایز ساخت، استقامت و اراده متین وی و به تعبیر خودش "خوشبینی" نسبت به فرجام مبارزاتش بود. --- در بیست سال گذشته کشور های زیادی به آزادی رسیدند ولی آفریقای جنوبی یگانه کشوری است که در وضعیت بعد از جنگ فقط عدالت، همدیگر پذیری، کثرت گرایی در آن حرف اول را زد.-- در آفریقای جنوبی بعد از آپارتاید مدیبا بحران را مدیریت کرد، انتقام جویی نکرد، عدالت را به نحوی تامین کرد و آن کشور را از خطر کلان بی ثباتی و جنگ داخلی نجات داد. کاری که متاسفانه در افغانستان عملی نشد. --- در افغانستان، در اولین سال پس از سقوط طالبان تصمیم گرفتند "ثبات سیاسی و اجتماعی" را بر " عدالت" ترجیع دهند و استدلال کردند که افغانستان بیشتر از تامین عدالت و رسیدگی به قربانیان جنگ به ثبات سیاسی و اجتماعی نیاز مند است و بر آن شدند که حکومت "وسیع البنیاد" برپا کنند. -- همان بود که خط فاصل میان گذشته و آینده کشیده نشد، قربانیان جنایات جنگی یک بار دیگر قربانی سیاست مصلحتی شدند، خصومت ها و انتقام جویی های بی مورد از سر گرفته شد، رهبران افغانستان به رهبران قوم ها و منطقه ها تبدیل شدند و درنتیجه افغانستان نه به ثبات سیاسی و اجتماعی دلخواه رسید و نه عدالت در آن تامین شد. -- شاید یکی از دلایلی که تصور "بازگشت افغانستان به گذشته" هنوز هم وجود دارد، عدم اجرای عدالت و رسیدگی به قربانیان جنگ در افغانستان پس از طالبان بود. -- افغانستان پس از طالبان، چیزهای زیادی برای پیشرفت و ترقی داشت و دارد، حمایت گسترده جامعه جهانی، کمکهای اقتصادی، شوق و علاقه سالهای اول مردم به بازسازی و تغییر، اما آنچه شاید این کشور نداشت، رهبری چون ماندلا بود حسرتی که مردم این کشور همیشه داشته است. - More, سخنگوی پیشین رئیس جمهوری افغانستان - at: http://www.bbc.co.uk/persian/afghanistan/2013/12/131206_l09_afghanistan_mandela.shtml

0 Comments:

Post a Comment

<< Home