Monday, October 28, 2013

آرمان ملي -- آنچه دکتور عبدالستار در تالار کانگرس امريکا گفت: تهداب کجي که دربن گذاشته شد بايد راست شود --- اجتماع جمعی از افغان ها در قلب امریکا و در خانه ملت بزرگ امریکا ( عمارت کانگرس) نمونۀ دوستی و احترام متبادل میان افغانستان و امریکا است. -- برادران و خواهران عزیز! وقایع سیاسی افغانستان در سی و سه سال گذشته چه از نظر جسامت و اهمیت و چه از لحاظ تأثیر آن در اوضاع سیاسی منطقه و جهان و چه از نقطۀ نظر پیامد های آن وقايع در حیات سیاسی و ملی مردم افغانستان بدون شک عناوین برجسته و مهمی را در تاریخ سیاسی جهان مخصوصاً در اواخر قرن بیست و اوائل قرن بیست و یک تشکیل می کند. -- دهۀ نود(1990) همچنان یک دهۀ خونین بود اما افتخار آفرین نبود، هم برای ما و هم برای جهان به عوض موفقیت و افتخار، ناکامی و خجالت بار آورد، ملت ما ومخصوصاً مدعیان قدرت سیاسی آمادگی و ظرفیت گرفتن مسؤولیت را نداشتند و در فرصتی که باز سازی کشور صورت می گرفت باز ویرانی آن به عمل آمد، و در موقعی که ثمر جهاد افغانستان ،جمهوریت های شمـال افغانستان و کشورهای اسیر اروپای شرقی را آزاد ساخته بود در داخل افغانستان برادر کشی و جنگ های داخلی در گرفت، و جهانی که در آوان جهاد در پهلوی ما بودند درین دهه مارا فراموش کردند، من بخاطر دارم که بحیث یک افغان و نیز بحیث نمایندۀ خاص مرحوم(محمدظاهرشاه) پادشاه سابق افغانستان در اوائل دهۀ نود در ستیت دیپارتمنت(وزارت خارجه)، و در ادارۀ نشنل سکوریتی(امنیت ملی) قصر سفید و در کانگرس به دوستان امریکائی گفته بودم: خالی گذاشتن فضای سیاسی و جغرافیائی افغانستان به دشمنان شما موقع میدهد تا آنرا به نفع خود به کار برند و از آن به ضد شما استفاده نمایند، بالاخره شما به افغانستان خواهید رفت، اما در جنگ میان شما و دشمنان شما مردم ما پامـال می شوند. -- در دسمبر(2001) کنفرانس معروف بُن ظاهراً تحت نظارت مؤسسه ملل متحد داير گردید، چهار هیأت افغانی با ترکیب مختلف و ناقص که به هیچ صورت یک مجلس ملی افغانی گفته نمی شد گردهم آمدند، با تمام کم و کاست آن مجلس می خواست تصمیم آزاد بگیرد اما فیصلۀ از قبل گرفته شده، در زعامت ادارۀ موقت افغانستان تحمیل و تطبیق شد، من در مرکز مسؤولیت و سرنوشت کنفرانس بُن قرار داشتم، با رعایت حالت اضطرار در امریکا و احترام توقع و انتظار مردم افغانستان با دیگر اعضای کنفرانس قبول کردیم فیصله ای که قبل از بُن اتخاذ شده بود از بُن صادر شود، اما گفته بودیم که این اداره فقط برای شش ماه وظایف مشخص را اجرا کند و این اشخاص دوباره مطرح نگردند و بعد از شش ماه عجله و اضطرار خاتمه مي يابد و در زعامت افغانستان تصمیم ملی اتخاذ مي گردد، اما متأسفانه آن شش ماه به دوازده سال تمدید یافت و در طول این مُدت حتی وظایف همان شش ماه که تأمین امنیت و صلح و اعادۀ باکرامت ميليون ها مهاجر به کشور شان بود تاهنوز تکمیل نگردیده و در عوض هزاران فرزند امریکا و کشورهای هم پیمان و صدها هزار افغان جان شانرا از دست دادند و صدها ميليارد دالر در ساحۀ نظامی و ده ها ميليارد دالر دیگر بنام باز سازی افغانستان مصرف و اکثر آن حیف و میل شد، ولی نه امنیت و صلح تأمین گردید، نه تروریزم از بین رفت و نه آواره گان افغان به وطن برگشتند و متأسفانه معیار های اعتبار و احترام بین المللی نیز صدمه دید. -- یک خصوصیت بارز این دهه درآن بود که افغانستان در طول تاریخ برای اولین بار به این پیمانه در محور توجه و کمک جهانی قرار گرفت، فرصت های استفاده از کمک های جهانی به شکل بی سابقه نصیب افغانستان شد اما در پایان یک عده( دست آوردها) که البته قابل انکار نیست و در عین حال در خلال کافی( دست بردها) که آنهم قابل انکار نیست بد بختانه عنوان(کشور درجه اول در فساد) به سویۀ جهانی به نام پاک افغانستان لکۀ خجالت و شرم وارد ساخت. -- دربیشتر از سی و سه سال گذشته ،افغانستان نظام های متعدد دست نشانده و اسیر کشور های خارجی را تجربه نمود، قربانی ميليون ها افغان در جنگ و بیچاره گی و ناتوانی و فقر و آواره گی بیشتر از نود نفوس افغانستان در دافیصد خل و خارج کشور، یگانه فاجعه و مصیبت ملي افغانستان نیست، بل فاجعۀ بزرگتر در آنست که بنیاد وحدت ملی افغانستان سخت صدمه دیده است، اصطلاح فتنه انگیز و نفاق انداز( ملیت ها) به عوض و معنی( اقوام) در آوان اشغال شوروی وارد ادبیات زبان های ما شد و نویسنده گان و نطاقان و رسانه های ما دانسته و ندانسته آنرا بکار بردند، هیچکس متوجه نشد که افغانستان فقط یک ملت دارد و یک ملت صرف دارای یک ملیت است و اقوام متعدد اجزای یک ملت واحد می باشند نه ملیت های مختلف در میان یک ملت. -- تفریق میان اجزای ملت ها، برهم انداختن و از هم جدا ساختن آنها خصوصیت بارز قدرت های استعماري جهان است، در کشور ما هر طرفی که منافع سیاسی، اقتصادی و فرهنگی داشت چه در سطح منطقه و چه در سطح جهان در ایجاد اختلال در وحدت ملی ما کوتاهی نداشته و این امر سبب شد تا مصیبت ملی افغانستان ادامه بیابد و سرنوشت سیاسی و ملی افغانستان در مسیر بازی های بزرگ سیاسی جهان قرار بگیرد، هر طرفی از میوه های این باغ بی دیوار و بی پاسبان استفاده کند، به جز صاحب آن ملت مظلوم و محروم افغانستان. -- دست دراز منافع خارجی در کشور ما از کوتاهی زبان و دست خود ما است، بنیاد نظام های سیاسی سه دهۀ گذشتۀ ما متکی به ارادۀ آزاد مردم ما نبوده، گاه در مسکو و گاه در پاکستان و ایران و گاه در واشنگتن و بُن ارکان و عناصر حیات سیاسی ما تعیین شده اند. -- درطول این مدت، مردم ما از سه اصل و ارزش انسانی که حق طبیعی هر جامعۀ بشری است محروم بودند و آن سه اصل عبارت اند از: صلح و امنیت، عدالت و خود ارادیت، این ارزش ها اگر از دست رفته باشند خود بخود بدست نمی آیند و بحیث تحفه و هدیه نیز از بیرون اهدا نمی شوند، بیداری ملت افغان، نیرو و بازوی جوانان افغان، مغز و تفکر و اندیشه و دانش طبقه روشنفکر و منور افغان، گذشتن از اعتبارات قومی، زبانی، مذهبی و کار بستن به وحدت ملی افغانستان راه های رسیدن به این ارزش هارا هموار می سازد. از کجا باید آغاز کرد؟ سوالات اساسی کدام اند؟ دو مطلب عاجل فعلاً اذهان مردم مارا مشغول ساخته است: خروج قوای خارجی از افغانستان و انتخابات ریاست جمهوری افغانستان در(2014). -- سوال اساسی به نظر من تأمین صلح و امنیت و اعادۀ وحدت و تمامیت ملي افغانستان است، آیا این اهداف از طریق انتخابات و یا به محض خروج قوای خارجی تحقق مي یابد؟ آیا تمام طرف های جنگ در انتخابات اشتراک خواهند کرد؟ آیا وضع امنیتی در کشور انتخابات را ممکن خواهد ساخت؟ - More, آرمان ملي -- Prof. Dr. Abdul Sattar Sirat

0 Comments:

Post a Comment

<< Home