فاجعه سالنگ نياز به بررسي همه جانبه دارد
مسوولان حكومت افغانستان، زماني كه تحت پرسش و انتقاد قرار مي گيرند، به جاي ارايه تحليل هاي واقع بينانه از جريان ها و حوادث، بيشتر تلاش مي ورزند با تحليل هاي مقايسوي افكار عمومي را منحرف و خود را تبريه نمايند. براي نمونه زماني كه از مقام هاي امنيتي در مورد ناتواني شان در تامين امنيت سوال مي شود، فورا پاسخ مي دهند كه در پاكستان و عراق نيز وضعيت مشابه افغانستان مي باشد.
زماني كه از بيكاري ميليون ها افغان سوال مي گردد، فورا جواب مي دهند كه بيكاري يك معضل اجتماعي در تمام جهان است. زماني كه از فساد و رشوه ستاني سوال مي شود، مي گويند كه بسياري از كشورها با اين مشكل رو به رو مي شوند. زماني كه از حادثه سالنگ سوال مي گردد، فورا هاييتي را به عنوان يك رخداد ويرانگر طبيعي نمونه مي آورند. گذشته از اين، زماني كه از حكومت داري سالم و شيوه هاي اداره سوال مي شود فورا امارت اسلامي را به عنوان يك نمونه مقايسوي ذكر مي كنند. اين مقايسه ها ظاهرا براي يك لحظه افكار مردم عوام را به مسيرهاي ديگري سوق داده و از اصل قضيه منحرف مي سازد.
حكومت افغانستان با همين شگرد در نه سال گذشته سعي كرد است تا از زير بار مسووليت شانه خالي كرده و تازه با ذكر آمار و ارقام بدون در نظر گيري وضعيت واقعي زندگي مردم، يك منت بزرگ را بر دوش مردم گذاشته است. سوال اساسي اين است كه آيا اصولا ميان آن چه در افغانستان رخ مي دهد و رخدادهاي بيروني اصولا تناسبي وجود دارد تا بتوان با مقايسه به آن حداقل راه فرار و توجيهي براي خود باز گذاشت؟ - فاجعه سالنگ نياز به بررسي همه جانبه دارد
قانون مصالحه ملي قانون عفو مجرمان جنگي
کمیسیون مستقل حقوق بشر: قانون مصالحه ملی در تناقض با تعهدات دولت
نگرش غیر واقع بینانه به احیای مکلفیت عسکری
0 Comments:
Post a Comment
<< Home